سید مصطفی فرزند سید نور الله فرزند سید فرج اله

دوشنبه 15 شهریور 1395

سید مصطفی فرزند سید نور الله فرزند سید فرج اله

در حدود سال ۱۲۴۵،هجری قمری در دزفول متولد شده،متأسفانه از دوران تحصیل این دانشمند اطلاعی بدست نیامد،اما می دانیم که در دزفول پزشکی ارجمند بوده،و تصانیف و ترجمه هایی هم که از آن شادروان به جای مانده، آشنایی او را به دو زبان پارسی و تازی می نماید.در شب یازدهم شهریور ماه سال ۱۳۳۷ هجری خورشیدی(۱۷ صفر ۱۳۷۸ هجری قمری)با سفارش و همّت آقای سید غفار غفّاری،در منزل جناب آقای سید مرتضی غفاری کتب ذیل(ظاهراً متعلق به آقای سید محمد جواد طبیب غفاری)در اختیارم گذاشته شد و با همکاری نامبردگان و آقای سید حسین حجازی و آقای سید موسی طبیبیان مطالب ذیل از آنها استنساخ گردید:

۱-«میزان المکآکل و مشارب»-کتابی است به طول و عرض ۵/۱۵×۵/ ۲۱

سانتیمتر با ۴۰۸ صفحه که هر صحیفه شامل ۱۳سطر است،چنین آغاز شده است:

«بسم الله الرحمن الرحیم            سپاس بی مثال و انباز سزاوار خداوندیست

بی نیاز و شکر منعمی است که خوان نعمتش بفقرا در یک نسق وسوانست

و صاحب لطف وجود بر عباد بغیر منتهاست که مخلوقات خود را بخود نگذاشته

واطعمه واشربه را برزّاقیت خود بایشان گماشته و شهوت اکل و شرب بدیشان

روزی نموده و بگرسنگی و تشنگی مبتلا ننموده و شرر گرسنگی و تشنگی و سیرآبی

بدیشان عطا نمود وهو الذی یطعمنی و یسقین و اذا مرضت فهو یشفین از

اعجوجاج وکجی به مآکل و مشارب صالحه بیماری آدمی را باستقامت وارستی

صحت میل داده است و از هلکه بسرحد حیات رسانیده است…[تا نویسد:] و بعد

این بنده خاکسار و ذره بی مقدار بعرض برادران دینی میرساند که بخاطر فاتر

این کمترین سادات مصطفی بن نور الله الموسوی رسید که چند کلمه ای در

بیان آیه وافی هدایه {کلو و اشربوا ولا تسرفو انّه لا یحّب المسرفین} تحریر

نماید…[تا نگارد:] پس بنابر این،این رساله را به «میزان المآکل و المشارب»

نام نهادیم…»

متأسفانه از آخر این کتاب صحیفه یا صحایفی افتاد و آنچنانه باقیست آخرین صحیفه اش چنین پایان مییابد:

«چنانچه جناب اقدس اللهی میفرماید {بلی من کسب سیئه واحاطت به

خطیئته فاوائک اصحاب النار هم فیها خالدون}» (بقره۸۱)

یعنی:آری هر کس اعمالی زشت اندوخت و کردار بد به  او احاطه نمود

وچنین کسی اهل دوزخ است و در آن آتش بغذاب جاوید گرفتار ماند.

(۲)-«شرح قانون»-کتابیست در ۷۴۰ صحیفه بطول و عرض ۵/۲۱×۳۱ سانتیمتر اینگونه شروع شده:

«هذا کتاب شرح قانون من کلام شیخ ابن سینا بسم الله الرحمن الرحیم

 الحمد الله الذی خلق الاشیاء من العدم…تا نویسد: و بعد این چنین گوید این

کمترین سادات مصطفی بن نور الله الموسوی غفر الله ذنوبما که علم طب

نیکو علم شریفی است و موضوع آن اشرف مخلوقات است که انسان است

بدلیل…».

تا نویسد:

«بدین سبب این بی بضاعت بر خود واجب و لازم گردانید که کتاب قانون

شیخ رئیس را شرحی فارسی بنویسد تا فارسی زبانان از آن بهره مند گردند و من

الله استعین و اتوکل علیه و اسئله التوفیق و العصمه بالنبی وآله الاطهار

 الاخیار قال الشیخ:الفن الاول من الکتاب الاول…».

از اینجا مترجم جملات شیخ را قطعه قطعه نوشته و ترجمه نموده است.

این ترجمه در دو جلد تدوین یافته که دو سطر آخر صفحه آخر از جزء نخست این چنین است:

«بدنند باید مذکور شوند انشاءالله تعالی وعونه تمام شد جزء اول از کتاب

قانون بید مؤلف».

۳-«شرح قانون شیخ الرئیس»(جزء ثانی)-این کتاب که در ۷۳۹ صحیفه بطول و عرض ۵/۲۱×۳۱ سانتیمتر ترجمه و تدوین شده،اینگونه شروع میشود:

 

«هاذا کتاب شرح قانون شیخ الرئیس علیه الرحمه رب وفقنی بالاتمام

بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین           الجمله الاولی فی النبض

وهی تسمعه عشر فضلاً الاول کلام کلی قی النبض فیقول النبض حرکه

من…».

و در پایان این جزء چنین آمده است:

«تمام شد شرح کتاب اول از قانون رئیس حکما واطبا یعنی شیخ حسین بن

عبد الله بن سینا رحمه الله علیه المکنا بابو علی         بحمد الله رب العالمین

وصلّی الله علی محمد و آله الطاهرین.تمام شد این نسخه شریفه فی سنه ۱۲۶۷

بید مؤلفه سید مصطفی بی سید نورالله بن سید فرج الله بن سید عبد الغفار

بن سید شاه محمد  بن سید عبد الباقی عفی الله عنهم بحق محمد و آله».

۴-ارشاد الطالبین-این کتاب در ۵۱۲ صحیفه بطول وعرض ۵/۲۱×۳۱ سانتیمتر تصنیف شده وبدین گونه آغاز گشته:

«بسم الله الرحمن الرحیم      الحمد الله الذی خلق الموالید من

ارکان…».

[تا نویسد:]

«اما بعد بنده آثم مصطفی بن نور الله بن فرج الله بن عبد الغفار

الموسوی الحسینی حشرهم الله مع اجدادهم الطاهرین بحق اجداد هم الطیبین

المعصومین:چونکه بنظر تفکر و تذکر التفات نموده معلوم وی گزدید که علم طب

نیکو علم شریفی استو کافه خلایق  محتاج آنند از بقای صحت و ازاله

مرض ،بر خود واجب و لازم گردانیدکه کتابی بلغت فارسی تألیف نمایمد از برای

برادران و اخوان دینی تا او را بدعای خیر در حیات و بعد از ممات یاد آوری

بنمایند زیرا که اکثر کتب طبی بعد از لغت یونان بلغت عربی تألیف شده اند

پس مناسب چنان دانست که این کتاب را بلغت فارسی تألیف نماید تا فارسی

زبانان از علم طب بهره مند گردند و امید است مقبول طبع برادران گردد

ومسمّی گردانیدم آنرا به «ارشاد الطالبین»و نسئل الله ان یرشدنا بنبیه الی سبیل

الساکنین مقدمه…».

متأسفانه علاوه بر نقص کتاب،ورق آخر هم از میانه ناقص بوده و برای اینکه از میان نرود اخیراً صحافی شده است.

۵- «ارشاد»این کتاب که در ۵۷۹ صحیفه و بطول  ۵/۲۱×۳۱ سانتیمتر تألیف گردیده مقدمه اش تقریباً همان «ارشاد الطالبین»استو از جمله ذیل با آن با آن کتاب اختلاف پیدا میکند:

[«…ومسمی گردانیدم آنرا به «ارشاد» و الله ان یرشدنا بنبیه الی سبیل الرشاد بدانکه طب در لغت بمعنی …».]

[متأسفانه این کتاب نیز ناقص است].

بنظر میرسد آنمرحوم ابتداء کتاب«ارشاد الطالبین»را نگاشته و بعد در تجدید نظر کتاب «ارشاد» را تدوین نموده است.

(برگرفته از کتاب شجره نامه سادات گوشه)